• سه شنبه 15 آبان 03


متن غزل خروج کاروان از مکه -(شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين)

749

شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين
روى دل با كاروان كربلا دارد حسين‏

از حريم كعبۀ جدّش به اشكى شُست دست
مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسين‏

مى‌‏برد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم
بيش از اين‏‌ها حرمت كوى منا دارد حسين...

او وفاى عهد را با سر كند سودا ولى
خون به دل از كوفيان بی‌وفا دارد حسين‏...

آب را با دشمنان تشنه قسمت مى‌‏كند
عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين‏...

دست آخر كز همه بيگانه شد، ديدم هنوز
با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسين‏

شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا
جاى نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين‏

اشک خونين، گو بيا بنشين به چشم «شهريار»
كاندرين گوشه عزايى بى‏‌ريا دارد حسين

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:8
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران