• جمعه 2 آذر 03


متن شعر غزل شهدای منا -(وضو گرفته‌ام از بهت ماجرا بنویسم)

589

وضو گرفته‌ام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زده‌ام تا كه از منا بنویسم

به استخاره نشستم كه ابتدای غزل را
ز مانده‌ها بسرایم؟ ز رفته‌ها بنویسم؟

نه عمر نوح نه برگ درخت‌های جهان هست
بگو كه داغ دلم را كی و كجا بنویسم؟

مصیبت «عطش» و «میهمان‌‌كشی» و «ستم» را
سه مرثیه‌ست كه باید جدا جدا بنویسم

چگونه آمدنت را به جای سر در خانه
به خط اشک به سردی سنگ‌ها بنویسم؟

چگونه قصهٔ مهمان‌كشی سنگدلان را
به پای قسمت و تقدیر یا قضا بنویسم؟

خبر ز تشنگی حاجیان رسید و دلم گفت:
خوش است یک دو خطی هم ز کربلا بنویسم:

نمانده چاره به جز این‌كه از برادر و خواهر
یكی به بند و یكی روی نیزه‌ها بنویسم

نمانده چاره به جز گفتن از اسیر سه‌ساله
چرا ز نالهٔ زنجیر و زخم پا بنویسم

به روضه‌خوان محل گفته‌ام غروب بیا تا
تو از خرابه بخوانی... من از منا بنویسم...

  • چهارشنبه
  • 19
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 13:13
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران