ای زندۀ نماز و شهید دعا علی
ای جلوۀ جمال تو نور خدا علی
نقشی نشسته در نفس پاک همدلیست
نام تو این همیشهترین آشنا علی
گل کرد با طراوت دست تو ذوالفقار
در مردخیز حادثه «لافتی»، علی
غیر از نبی، تو را به که پیوند جان و تن؟
غیر از خدا، تو را به چه کس اعتنا، علی؟!
قهر تو پشت فتنه شکست و سر نفاق
تیغ تو کرد حق عدالت، ادا علی
شیعه، چهارفصل وجودش بهار توست
در امتداد سبزترین لحظهها علی
گلخانهای که در نفس جان شیعه است
بوی غدیر میدهد و کربلا، علی
شاید بهانهایست به دیدار تو، بهشت!
ورنه کم است مهر تو را این بها، علی!
صد کوفه دست عاطفه بر سفرۀ تو بود
وین راز سر به مهر نشد بر ملا، علی
چرخ بخیل، دست کریمت ستود و دید
نان تو را به سفرۀ هر بینوا، علی
«آشفته» دل به تار خیال تو بستهام
با مرگ هم نمیکنم این رشته، وا علی...
- پنج شنبه
- 20
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:41
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
جعفر رسول زاده
ارسال دیدگاه