[عن ابن يحيى:اغمِيَ عَلَيهِ ساعَةً طَويلَةً و أفاقَ وكَذلِكَ كانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُغمى عَلَيهِ ساعَةً طَويلَةً ويُفيقُ اخرى؛ لِأَنَّهُ صلى الله عليه و آله كانَ مَسموما فَلَمّا أفاقَ ناولَهُ الحَسَنُ عليه السلام قَعباًمِن لَبَنٍ، فَشَرِبَ مِنهُ قَليلًا ثُمَّ نَحّاهُ عَن فيهِ وقالَ: احمِلوهُ إلى أسيرِكُم، ثُمَّ قالَ لِلحَسَنِ عليه السلام: بِحَقّي عَلَيكَ يا بُنَيَّ إلّا ما طَيَّبتُم مَطعَمَهُ ومَشرَبَهُ، وَارفُقوا بِهِ إلى حينِ مَوتي، وتُطعِمُهُ مِمّا تَأكُلُ وتَسقيهِ مِمّا تَشرَبُ حَتّى تَكونَ أكرَمَ مِنهُ، فَعِندَ ذلِكَ حَمَلوا إلَيهِ اللَّبَنَ و أخبَروهُ بِما قالَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام في حَقِّه].
ترجمه:
"علی(ع)ساعتى طولانى بیهوش بود و به هوش آمد(پيامبر خدا نيز چنين بود، يعنى ساعتى طولانى بیهوش میشد و دوباره به هوش می آمد،چرا كه آن حضرت هم مسموم شده بود).
چون به هوش آمد،امام حسن(ع)ظرف شيرى به وى داد،اندكى از آن نوشيد. سپس آن را از دهانش دور ساخت و فرمود:
"نزد اسيرتان ببريد"
سپس به حسن(ع)فرمود:
"فرزندم،به حقّى كه بر تو دارم قَسمت میدهم كه آب و غذايش را خوب قرار دهيد و تا لحظه مرگ من با او مدارا كنيد.از آنچه خود میخورى و مینوشى به او هم بخوران و بنوشان تا برتر از او باشى"
در آن هنگام شير نزد ابن ملجم بردند و آنچه را اميرالمؤمنان درباره او گفته بود به او خبر دادند".
بحار الأنوار،ج۴۲،ص۲۸۹
- پنج شنبه
- 20
- تیر
- 1398
- ساعت
- 12:46
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
ارسال دیدگاه