زیر نقاب رنگی استبداد
با دردی از حقارت مادر زاد
ظهری نشسته در تب تیرآلود
هرم گلوله، اسلحه ای جلاد
پیش نگاه بغض تبر داران
درهم تنیده جنگلی از شمشاد
فولادهای خورده گره در هم
آزاده های تا به ابد آزاد
تا این سکوت پرشده از نفرت
تبدیل شد به حنجره ی فریاد
سرپنجه ی کلاه شاپو ها
بر جان پرده پوش زمین افتاد
باضرب چکمه های رضاخانی
مادر مقابل پسرش جان داد
جاریست درخیال پسر ،رقص
چادر نماز مادریش در باد
اما هنوزهم ضربان دارد
قلب به خون نشسته ی گوهرشاد
- شنبه
- 22
- تیر
- 1398
- ساعت
- 12:21
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عالیه رجبی
ارسال دیدگاه