چی میشه که منم امروز میونِ زائرات باشم؟
یه بیمارِ نظر کرده تویِ دارالشفات باشم
تمومِ آرزوم اینه، یه بارم که شده حتیٰ
بیام تا خادم و جاروکشِ صحن وسرات باشم
واسه پروازِ رو گنبد ندارم بال و پر امّا
میتونم کلِّ عمرم روغبارِ خاکِ پات باشم
چه حسِّ خوبیه...کنجِ رواق عاشقیت من هم
یه روضه خون واسه جدِ غریبِ کربلات باشم
ببار ای حضرت بارون که خیلی این روزا تشنَه م
می شم سیراب ... وقتی که تو صحنِ باصفات باشم
نمی خوام تاج شاهی رو ، تویی بالاترین ثروت
چی کم دارم توی دنیا تا وقتی که گدات باشم؟
- شنبه
- 22
- تیر
- 1398
- ساعت
- 17:29
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
منصوره محمدی مزینان
ارسال دیدگاه