• دوشنبه 3 دی 03


شعر غزل دفاع مقدس -(می‌داد نسيم سحری بوی تنت را)

663

می‌داد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را

صد مصر پُر از يوسف و يعقوب، ندارد
ای گم شده‌ام، رايحۀ پيرهنت را

همچون دل ما بشكند آن دست كه بشكست
ای سرو چمن! قامت دشمن شكنت را

امروز به هنگام عروج تو ملائک
گفتند به من قصّۀ پرپر زدنت را

گفتند كه چون لالۀ پرپر شده‌ ديديم
در روضۀ گل‌رنگ حسينی، حسنت را!

يکپارچه جان بيند و دل جای تن تو
صاحب‌ نظری گر بگشايد كفنت را!

جسم تو همه جان شد و پيوست به جانان
ديگر ز چه گيريم سراغ بدنت را؟

  • شنبه
  • 22
  • تیر
  • 1398
  • ساعت
  • 18:20
  • نوشته شده توسط
  • علیرضا گودرزی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران