• دوشنبه 3 دی 03


اشعار مدح حضرت فاطمه معصومه(س),(وقتي دلم کنار ضريح تو جا گرفت)

3198
2

وقتي دلم کنار ضريح تو جا گرفت
نوري ز فيض کوثر بي انتها گرفت

يادم نمي رود که ز الطاف مرقدت
هر بار قلب مردة من هم شفا گرفت

 


شد پاي بوس خاک در آستانه ات
تا از کرامت حرم تو صفا گرفت

از لحظه اي که وارد شهر شما شدم
فهميده ام نگاه رئوفت مرا گرفت

وقتي به صحن آينه ات آمدم دلم
رنگي به روشنايي آئينه ها گرفت

دل آشيان گرفته در ايوان آينه
گل داده است غنچة‌ گلدان آينه

از مرقدت شميم مناجات مي رسد
بر مقدمت توسلِ حاجات مي رسد

وقتي كه خاكبوس حريم تو مي شوم
دستم به چشمه هاي كرامات مي رسد

ديگر چه احتياج به مهتاب و آفتاب
تا نور گنبدت به سماوات مي رسد

با بال هر فرشته که گرم طواف توست
امواج بي کران تحيّات مي رسد

هر دم از آسمان ضريح مطهرت
عطر مزار مادر سادات مي رسد

در بين صحن حضرت صاحب زمان بگو
يک عصر جمعه وقت ملاقات مي رسد؟

بانوي مهربان جهان اشفعي لنا
اي عمة امام زمان اشفعي لنا

دستت كريم و سفرة خيرت كثير تر
هرگز نديده ايم ز تو دستگير تر

نائل به فيض كسب مقامات مي شود
در محضر تو هر كه شود سر به زير تر

مي گفت شاعري كه بهشت است مرقدت
نه نه ، بهشت نه ! به خدا بي نظير تر

گل پوش مي شود حرم آسماني ات
با فرشي از دو بال ملائك حرير تر

با مقدم تو باغ بهار است هر كجا
حتي هزار مرتبه از قم كوير تر

نقش بهار ، در حرمت بسته مي شود
گل ، مات گلعذاري گلدسته مي شود

از نسل كوثري، كه شد اين شوره زار ها
از بركت حضور شما چشمه سار ها

در ساية تو جلوة خورشيد پا گرفت
اين انقلاب از تو و اين افتخار ها

صبحي اگر دميده ، ز نور نگاه توست
رونق نداشت بي تو در اينجا ، بهار ها

از بس سبد سبد گل ايمان چكيده است
از آسمان لطف تو بر كوچه سار ها

بر سفرة کرامت و فضلت نشسته اند
همواره زائران تو و همجوار ها

اين سايه را تو بر سر من مستدام كن
با جلوه هاي معرفتت آشنام كن


آسيه آمده به ديارت ز سمت نيل
يا مي رسد ز عرش خدا همسر خليل

از شرق و غرب عالم امكان رسيده اند
امشب به خاک بوسيتان بانوان ايل

يعني عجيب نيست اگر جا گرفته اند
حتي فرشته هاي مقرب چو جبرئيل

با اشکهام آرزويي موج مي زند
بانو اگر ضريح تو را بسته ام دخيل

چشم اميد ما همه بر دستهاي توست
فردا كه مي رسد همه جا بانگ الرحيل

آسوده خاطران هياهوي محشريم
تا زائران دختر موسي بن جعفريم

امروز اگر برات شفاعت به دست توست
فردا ولي شفاعت جنت به دست توست

فرموده اند مريم آل پيمبري
معصومه اي و چادر عصمت به دست توست

تفسير « يطعمون علي حبه » تويي
وقتي که سفره هاي كرامت به دست توست

هر شب دخيل پنجره هايت ، هزار دل
آخر كليد هاي اجابت به دست توست

پر مي زند به سينة من شوق كربلا !
بانوي من جواز زيارت به دست توست

كي مي شود كه بال و پرم را تو وا كني
دل را دوباره زائر كرب و بلا كني
 

  • شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:6
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران