نفسهایم ز سوز زهر کینه گشته کم مادر
به روی خاک این حجره ببین پرپر زدم مادر
میا مادر که با پهلوی بشکسته کمی سخت است
که من خود با سرشک دیده سویت آمدم مادر
خدا را شکر معصومه نمی باشد کنار من
نمی بیند دگر بر خاکها غلتیدنم مادر
به روی خاک می غلتم از این پهلو به آن پهلو
به یاد تنگی گودالم و آن قد خم مادر
همان قدی که از داغ علمدار حرم تا شد
خمیده شد گلت-غم دید از بس روی غم مادر
شنیدم پیکر پاکش میان دشت قسمت شد
شنیدم که جسارت شد بر آن تن دم به دم مادر
نبود حاجت به نعل تازه جسمی که لگد خورده
برای آن بدن بس بود نعل کهنه هم مادر
******
شائق
******
شائق
- دوشنبه
- 24
- تیر
- 1398
- ساعت
- 4:27
- نوشته شده توسط
- هاشمی
- شاعر:
-
محمود اسدی
ارسال دیدگاه