• سه شنبه 18 اردیبهشت 03


اشعار میلاد حضرت معصومه(س),(آمدي و بهشت را با خود)

3358

آمدي و بهشت را با خود

به دل اين کوير آوردي

کوثرانه قدم زدي در شهر

خيرهاي کثير آوردي

 


***

آمدي و مشام هر کوچه

پر شده از شميم احساست

يادگاري مادرت زهراست

عطر نام تو، نفحه‌ي ياست

***

به لب مردمان غمديده

با حضورت تبسم آوردي

آمدي با فرشتگان از راه

آسمان را سوی قم آوردي

***

با تو بوي بهشت پيچيده

دم به دم در فضاي بيت النور

آسمان آمده به پابوسي

آمده تا حرای بيت النور

***

حرف رفتن که مي‌زني ناگاه

دل قم کوچه کوچه مي‌گيرد

يا کريمي که دل به تو بسته

از فراق تو آه مي‌ميرد

***

خاطر آسماني ات انگار

گاه گاهي غبار غم دارد

بغض هاي شکسته‌ي ناگاه

چشم هايي که دم به دم دارد ...

***

شعله‌ي آه و ... قلب بي تابت

در تب اشتياق مي‌سوزد

باز هم قصه‌ي جدايي ها

جگرت از فراق مي‌سوزد

***

چشم هايت دو چشمه کوثر شد

ياد داري وداع آخر را

دل خواهر چگونه تاب آورد

حسرت ديدن برادر را

***

زينب حضرت رضايي و

چشمهايي پر از شفق داري

ديدن غربت «ولي» سخت است

بانوي بي قرار حق داري

***

آمدي از مدينه تا ايران

برساني چنين پيامت را

که تحمل نمي تواني کرد

لحظه اي غربت امامت را

***

سيره‌ي ناب فاطمي اين است

راه را بر همه نشان دادي

تو شهيد ولايتي بانو

در هواي امام جان دادي

***

سيره‌ي ناب فاطمي اين است

مادرت پا به پاي مولايش...

محسنش جاي خود، خود مادر

پشت در شد فداي مولايش

***

بين کوچه کبود شد بازو

ولي اسباب رو سپيدي شد

آه دست شکسته‌ي مادر

باني نهضت رشيدي شد

***

سيره‌ي ناب فاطمي يعني

در شريعه رشادت عباس

تشنه لب از فرات برگشتن

دست و مشک و ... قیامت عباس

***

دست هايش قلم شدند آن روز

تا حديث حماسه بنويسد

همه‌ي شعر را اگر شاعر

در دو مصرع خلاصه بنويسد:

***

هر کسي شد فداي مولايش

نام او در جهان علم گردد

مرقدش در تمامي عالم

قبله و کعبه و حرم گردد

  • شنبه
  • 25
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 16:15
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران