آمدي و بهشت را با خود
به دل اين کوير آوردي
کوثرانه قدم زدي در شهر
خيرهاي کثير آوردي
***
آمدي و مشام هر کوچه
پر شده از شميم احساست
يادگاري مادرت زهراست
عطر نام تو، نفحهي ياست
***
به لب مردمان غمديده
با حضورت تبسم آوردي
آمدي با فرشتگان از راه
آسمان را سوی قم آوردي
***
با تو بوي بهشت پيچيده
دم به دم در فضاي بيت النور
آسمان آمده به پابوسي
آمده تا حرای بيت النور
***
حرف رفتن که ميزني ناگاه
دل قم کوچه کوچه ميگيرد
يا کريمي که دل به تو بسته
از فراق تو آه ميميرد
***
خاطر آسماني ات انگار
گاه گاهي غبار غم دارد
بغض هاي شکستهي ناگاه
چشم هايي که دم به دم دارد ...
***
شعلهي آه و ... قلب بي تابت
در تب اشتياق ميسوزد
باز هم قصهي جدايي ها
جگرت از فراق ميسوزد
***
چشم هايت دو چشمه کوثر شد
ياد داري وداع آخر را
دل خواهر چگونه تاب آورد
حسرت ديدن برادر را
***
زينب حضرت رضايي و
چشمهايي پر از شفق داري
ديدن غربت «ولي» سخت است
بانوي بي قرار حق داري
***
آمدي از مدينه تا ايران
برساني چنين پيامت را
که تحمل نمي تواني کرد
لحظه اي غربت امامت را
***
سيرهي ناب فاطمي اين است
راه را بر همه نشان دادي
تو شهيد ولايتي بانو
در هواي امام جان دادي
***
سيرهي ناب فاطمي اين است
مادرت پا به پاي مولايش...
محسنش جاي خود، خود مادر
پشت در شد فداي مولايش
***
بين کوچه کبود شد بازو
ولي اسباب رو سپيدي شد
آه دست شکستهي مادر
باني نهضت رشيدي شد
***
سيرهي ناب فاطمي يعني
در شريعه رشادت عباس
تشنه لب از فرات برگشتن
دست و مشک و ... قیامت عباس
***
دست هايش قلم شدند آن روز
تا حديث حماسه بنويسد
همهي شعر را اگر شاعر
در دو مصرع خلاصه بنويسد:
***
هر کسي شد فداي مولايش
نام او در جهان علم گردد
مرقدش در تمامي عالم
قبله و کعبه و حرم گردد
- شنبه
- 25
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 16:15
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه