یار وفا پرورم تاج سر و سرورم
صبح و مسا با خشوع نام تو را می برم
.
یاد تو در یاد من ذکر تو اوراد من
نقش لبم نام تو تاج سر و افسرم
.
راز و نیاز منی سوز و گداز منی
جان طلبی می دهم ناز تو را می خرم
.
تیر غمت بر دلم گشته شرر حاصلم
دل به تو دادم شده سهم جگر اخگرم
.
دست نوازش ز تو رحمت و سازش ز تو
سر بنواز از منم ای که تو را چاکرم
.
عشق من و جان من دین من ایمان من
دل ز برم برده ای بی در و بی پیکرم
.
ز عشق تو شد سهم من درد و بلا و محن
سنگدلی ،یا من دلشده بد اخترم
.
مست و خراب توام سائل باب توام
خاک کف پایتم مؤتکف این درم
.
طوف رخت را کنم عشق تمنا کنم
قدوه توای عشق را ای ز تو لطف و کرم
.
سعی و صفایم تو را نای و نوایم تو را
سجده به پایت برم ای شه عالی فرم
.
مالک جانم توئی نام و نشانم توئی
بی تو مرا نام نیست لطف تو نام آورم
.
میر (هدایت )توئی تاج سعادت توئی
لطف تو را شاملم شعشعه چون گوهرم
- دوشنبه
- 24
- تیر
- 1398
- ساعت
- 11:42
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمد هدایتی
ارسال دیدگاه