بند اول
واسطه،بِین منو عمو یه نامه
که دستِ،خط و نشونیه بابامه
که مرگِ،تو راه کربلات عمو جان
به والله،شیرین تر از عسل برامه
واسه غربت تو غمینم عمو
نشسته غمی توی سینم عمو
یتیمِ حسن غریب مدینم عمو
اذن جهادم بده تا که برم پیش بــابــام
اِنْ تُنْکِرونی فاَنَا ابْنُ الحسن ذکر لبهام
جانم عمـو جانم عمـو
بند دوم
رو سرش،میباره تیر و تیغ و نیزه
صدای،ناله ی قاسمه که میاد
گرفته،بوی مدینه کربلارو
از فرس،لاله ی مجتبایی افتاد
دیگه رفته تاب و توونم عمو
رسیده به لب دیگه جونم عمو
زیر مرکبا شکست استخونم عمو
عسل میریزه از لب تو عزیزم بمیـــــرم
چجوری پیکرتو رو دست بگیرم میمیرم
جانم عمـو جانم عمـو
۱۳۹۸/۴/۲۳
- دوشنبه
- 24
- تیر
- 1398
- ساعت
- 12:49
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه