خون شد از غم، دل خدا جویم
درد بسیار و نیست دارویم
میفشانم سرشک و میگویم
یا جواد الائمه! ادركنی
سینهای پُرشرار دارم من
دل و جانی فكار دارم من
از جهان با تو كار دارم من
یا جواد الائمه! ادركنی
روزگارم ز غم، تباه شده
قلبم از معصیت، سیاه شده
راه من منتهی به چاه شده
یا جواد الائمه! ادركنی
خسته و دلشكسته و زارم
گره افتاده است در كارم
جز به كویت كجا پناه آرم؟
یا جواد الائمه! ادركنی
ای همه خلق، بنده راهت!
من ندانم به جز یداللّهت
باز هم آمدم به درگاهت
یا جواد الائمه! ادركنی
ای كه روح عبادتی ما را!
عذرخواه قیامتی ما را
جان زهرا! عنایتی ما را
یا جواد الائمه! ادركنی
تشنهام، تشنه؛ بر من آب بده
گنهم را ببر، ثواب بده
به گدای درت جواب بده
یا جواد الائمه! ادركنی
ای مسیحا نفس! حیاتم بخش
خائفم از گنه، براتم بخش
زین پریشاندلی، نجاتم بخش
یا جواد الائمه! ادركنی
یاد كوی تو میكنم امشب
گفتوگوی تو میكنم امشب
رو به سوی تو میكنم امشب
یا جواد الائمه! ادركنی
حسرت قبر توست بر دل ما
دوری كربلاست مشكل ما
زین دو، رنج و غم است حاصل ما
یا جواد الائمه! ادركنی
عزت عالمین میخواهم
سفر كاظمین میخواهم
طوف قبر حسین میخواهم
یا جواد الائمه! ادركنی
من كه چون شمع برفروختهام
از غم غربت تو سوختهام
چشم بر رحمت تو دوختهام
یا جواد الائمه! ادركنی
همسرت كرد نامراد، تو را
ساخت مسموم از عناد، تو را
ای كه خوانده پدر، جواد، تو را!
یا جواد الائمه! ادركنی
من «مؤید»، اسیر دام توام
مترنم به ذكر نام توام
گر قبولم كنی، غلام توام
یا جواد الائمه! ادركنی
- دوشنبه
- 31
- تیر
- 1398
- ساعت
- 12:12
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید رضا موید
ارسال دیدگاه