• جمعه 2 آذر 03


اشعار ولادت حضرت معصومه(س)،(هوای دیدن خورشید درسرم افتاد)

3412
10

هوای دیدن خورشید درسرم افتاد
که ناگهان به دلم جذبه ی حرم افتاد
کسی میان دلم ((اشفعی لنا ))میخواند
کسی که خاک ترین بودو از طلا میخواند

 

تویی سرودن شعرم تویی ترانه ی من
بهانه ای به غزل های عاشقانه ی من
درخت بی ثمری را به بار آوردی
دراین زمین کویری بهار آوردی
نداشت فاطمه در شهر خود مزار اما
برای فاطمه در قم مزار آوردی
نگه ندار زما سایه ی پناهت را
وقدر یک مژه بر هم زدن نگاهت را
دوباره بال گشودم شبیه پروانه
وبا اجازه سرودم شبیه پروانه
کسی که پای ضریحت دخیل می بندد
دخیل را به پر جبرئیل می بندد
طلا زخاک در کوی تو محک خورده است
کنار سفره ی توآب هم نمک خورده است
برای وصف قم از رود نیل باید گفت
غزل،قصیده نه بحر طویل باید گفت
به چشم می خورد اینجا زیارت مریم
سمیه، آسیه ،هاجر،خدیجه،حوا هم
زمین همیشه تو را با برادرت می دید
تو ماه بودی و نام برادرت خورشید
چقدر در حرمت بوی عشق می آید
خیال می کنم عطر دمشق می آید
شبی که فال بجز عشق را نمی آورد
دلم برای زیارت بهانه می آورد
کسی میان دلم ((اشفعی لنا))می خواند
صدا صدای خودم بود از شما می خواند
شاعر:مجید تال

 

 

 

  • یکشنبه
  • 26
  • شهریور
  • 1391
  • ساعت
  • 17:38
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



اسماعیل

تشکر
واقعا هروقت میام تو سایت امام هشتم دلم هوایی مشهدالرضا میشه زبونم قاصره که از این همه لطف و معرفت شما تشکر کنم. این شعر هم واقعا جنون آور بود. فقط یه اشکال تایپی کوچولو داره هاجر (با هـ دوچشمه) اشتباهی با ح جیمی نوشته شده. لطفا اصلاحش کنید.
ممنون

سه شنبه 28 شهریور 1391ساعت : 03:35

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران