یا سیدی ابن الرّضا...
کلام تو کلام حق،پیام تو پیام عشق
پاره جگر به روی خاک افتادی ای امام عشق
یا سیدی ابن الرّضا...
سوزد ز سوز کینه ها روانت ای آقای من
زهر جفا شعله زده به جانت ای آقای من
یا سیدی ابن الرّضا...
روان بُوَد ز دیده ی خدایی اش خونِ جگر
دیده امام هشتمین ز ماتمت داغ پسر
یا سیدی ابن الرّضا...
در بین حجره از جفا آه و فغان کارَت شده
در جنت و عرش برین زهرا عزادارات شده
یا سیدی ابن الرّضا...
زهرای قد خمیده با مِحنت و سوز و درد و غم
گریه کند ناله زند ای پسرم ای پسرم
یا سیدی ابن الرّضا...
کنیزکان بد صفت دور و برِ تو صف زدند
در برِ جسم اطهرت به جای گریه کف زدند
یا سیدی ابن الرّضا...
دلها بسوزد ز غمت ای پسر ابوتراب
مثل حسین پیکر تو مانده به زیر آفتاب
حسین من حسین من ضیاء هر دو عین من...
- چهارشنبه
- 2
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 17:29
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه