• دوشنبه 3 دی 03


مادر -(دلم گرفته زخانه کجایی ای مادر )

6541
13

دلم گرفته زخانه کجایی ای مادر 
که خانه بی تو ندارد صفایی ای مادر 
چنان به دیدن روی تو آرزو مندم 
خدا کند که بخوابم بیایی ای مادر 
هنوز چشم به راه توام که بازآیی 
گره ز کار دل من گشایی ای مادر 
مرا که طفل نحیف توام بیاد آور 
که تو فرشته مهر و وفایی ای مادر 
بیا بیا به تو گویم حدیث غم ها را 
به قصه دل من آشنایی ای مادر 
بخوابم آمده ای من ز شوق می خواهم 
بپایت افتم و ترسم نپایی ای مادر 
کنار پنجره هر روز چشم می دوزم 
از آن رهی که برفتی بیایی ای مادر 
به جای خالی تو خیره می شود هر روز 
چه می کشد دل از این جابجایی ای مادر 
تو زنده ای و نمیری که درسرای وجود 
تو آن بنای بلند بقایی ای مادر 
پس از خدا که جهانی رهین منت اوست 
امید من تو به روز جزایی ای مادر 
نیازمند دعای تو ام که بنمایی 
برای این دل زارم دعایی ای مادر 
بزرگی تو در این مختصر نمی گنجد 
که جلوه ای زجلال خدایی ای مادر 
به گریه بود دلم خوش که دیگر آنهم نیست 
نمانده نای دلم را نوایی ای مادر 
بهشت زیر قدمهای تست می بخشی 
بدون آنکه ستانی بهایی ای مادر 
خوشا که این قفس تنگ بشکندروزی 
که سردهم چوتوشعر رهایی ای مادر 

  • پنج شنبه
  • 3
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران