خواهر نداری تا به دامانش سرت باشد
یا آنکه او در این دم آخر برت باشد
خواهر نداری تا شود قربانی عشقت
وقتی زمین خوردی خودش بال و پرت باشد
ای کاش میشد خواهری در گوشه ی حجره
آبی دهدتا التیام پیکرت باشد
بر روی خاک تیره دست و پا زدی اما
کو همدمی تا آن میانه یاورت باشد
داری نوای العطش بر روی لبهایت
اما فقط خنده جواب همسرت باشد
قدی کمان و سینه ای تفتیده از آتش
گویا که این ارثیه ای از مادرت باشد
جان داده ای مظلوم و بی کس، تشنه و تنها
صد شکر نشد تا خنجری بر حنجرت باشد
در آسمان دادند به هم دستی کبوترها
تا سایبانی روی جسم اطهرت باشد
باشد دعای (لاله) هر شب رو به درگاهت
اندر دو دنیا او گدای محضرت باشد
- سه شنبه
- 8
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 11:44
- نوشته شده توسط
- عادل لاله چینی
- شاعر:
-
عادل لاله چینی
ارسال دیدگاه