اول ذیحجه ودر عرش نورافشانی است
در سرور وشادمانی درگه رحمانی است
بانگ تکبیر ملائک در فضا پیچیده است
آسمان رحمت اللهی عجب بارانی است
این همه شادی که درعالم بود از بهریک
وصلت فرخنده ی مرد وزنی نورانی است
ماه داماد است حیدر،نوعروسش فاطمه
دستشان در دست آن پیغمبر ربانی است
شهر پیغمبر مدینه غرق شادی وسرور
بهر این پیوند نیکو مجلس مهمانی است
هست مولامان رسول ا..زهر کس شادتر
چونکه جان او نصیب دلبری جانانی است
هم زمین وهم سما پر از مبارکباد شد
روی اهل هردو عالم صورتی خندانی است
امتزاج ماه وخورشیدست،وزآن ماحصل
یازده خورشید گردون ولا تابانی است
به به از این ازدواج وبه به از این زندگی
اسوه ای بهر مسلمانان به هر دورانی است
اول ذیحجه روز شادی اهل ولاست
روز تبریکات بر آن حجت پایانی است
شیعه از امروز، از بهر غدیر آماده شو
از عدوی مرتضی هنگام رو گردانی است
شعر:اسماعیل تقوایی
- سه شنبه
- 8
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 17:30
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه