#امام_جواد_شهادت
غریب و بی کس و بی آشنایم ای مادر
به درد و غصه و غم مبتلایم ای مادر
رسیده لحظه آخر ولی کسی نبود
که سوی قبله کشد دست و پایم ای مادر
به کنج حجره زبس آب آب گفتم من
بیا ببین که گرفته صدایم ای مادر
نگویم اینکه بگرید به حال من یارم
بگو که کف نزند در عزایم ای مادر
اگر چه تشنه دهم جان به کنج حجره ولی
به یاد تشنه لب کربلایم ای مادر
تنم سه روز به بام و ولی کبوترها
کنند سایه به قد رسایم ای مادر
#عبدالحسین
.
- چهارشنبه
- 9
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 4:8
- نوشته شده توسط
- عبدالحسین
- شاعر:
-
عبدالحسین میرزایی
ارسال دیدگاه