بند اول:
میونِ حجره تشنه لب ، دارم میمیرم
بیا بابا رضا برس ، به داده حالم
بیا بابا ببین که از ، ظلمِ کنیزا
قَدَّم کمونه ، از عطش دارم مینالم
رو چشمایِ من
در رو میبندن
بِهِم میخندن
میگم با غم و دردم
اُمِّ فضل جگرم سوخت
با زهری که تو دادی
همه بال و پرم سوخت
واویلا امون ای دل
بند دوم:
این نفسای آخری ، میاد به یادم
کوچه های مدینه و روضه ی مادر
از این میسوزم که چرا وَ به چه جُرمی؟
مادره من رو میزدن یه عده کافر
میخونم هر دم
با ناله و غم
با اشکِ ماتم
نامردا نزنیدش
فاطمه بی گناهه
در بینِ شما مَردا
تنها و بی پناهه
واویلا امون ای دل
بند سوم:
تنم روی بومِ ولی کبوترا با
بال و پراشون واسه من شدن سایه بون
زنده شده تو خاطرم کرب و بلا وُ
اونجایی که تنِ حسین میسوخت توی خون
میسوخت تو گودال
تشنه و بی حال
در بینِ جنجال
غرقِ خون ، زیرِ مرکب
جسمش شد ، نامرتب
پیچید تو همه ی دشت
ای وای از دلِ زینب
واویلا امون ای دل
یاحسین(طاها تحقیقی)
علیرضا_پناهیان(روضه نشین)
- چهارشنبه
- 9
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:3
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
طاها تحقیقی
ارسال دیدگاه