بند اول
(مدد جواد ابن الرضا ای شاه بغداد
سیدنا اشفع لنا یا باب المراد)
صاحب جودی و کرم یا ابا الهادی
دستی بکش روی سرم یا ابا الهادی
مرهم زخم دل ما یا ابا الهادی
حل بنما مشکل ما یا ابا الهادی
میگن آقا تو میدی حاجت دنیایی
شبیه بابات داری دم مسیحایی
اونقده کرم داری و مهربونی تو
حرف ناگفتمو از دلم میخونی تو
آره آرزوم اینه یه بار بیام به کاظمین
امسال اربعین برم پیاده بین الحرمین
خودت جوونی میدونی آرزوها دارم
حب حسن حب حسین عشق زهرا دارم
هر چی دارم تو زندگیم از شماها دارم
قطره ی ناچیزم آقا حب (مِیل) دریا دارم
(مدد جواد ابن الرضا ای شاه بغداد
سیدنا اشفع لنا یا باب المراد)
بند دوم
شنیدم تو خونتم غریب بودی آقا
گیر یه همسر نانجیب بودی آقا
مثل مادرت توأم جوون بودی آقا
وارث مادر بی نشون بودی آقا
مثل شمع آب شدی و یه عده زن دور و برت
تماشا میکردن و میرقصدن بالا سرت
پا روی قلب ناز تو از کین گذاشتن
یه ذره احترامتو آقا نداشتن
شد پاره پاره جگرت آه و واویلا
شکست همه بال و پرت آه و واویلا
سرو صنوبر رضا باب الحوائج
سیدنا اشفع لنا باب الحوائج
(مدد جواد ابن الرضا ای شاه بغداد
سیدنا اشفع لنا یا باب المراد)
بند سوم
شنیدم میون حجره افتادی آقا
شنیدم با لب تشنه جون دادی آقا
شنیدم پیکرتون سه روز روی بوم بود
همون اتفاقی که کربلا مرسوم بود
اومدن کبوترا شدن محافظت آقا
کاشکی تو کربلا هم میومدن کبوترا
نبودی زیر آفِتاب خواهر ببینه
نرفتی مجلس شراب خواهر ببینه
نیزه نرفت توی تنت خواهر ببینه
ردی نموند رو بدنت خواهر ببینه
سرت نشد ز تن جدا خواهر ببینه
نرفتی روی نیزه ها خواهر ببینه
(مدد جواد ابن الرضا ای شاه بغداد
سیدنا اشفع لنا یا باب المراد)
- پنج شنبه
- 10
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 9:23
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه