• دوشنبه ۶ مرداد ۰۴


روز وداع یاران -(بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران )

۶۵۱۰
۱۵

بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران 
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران 
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد 
داند که سخت باشد قطع امیدواران 
با ساربان بگویید احوال آب چشمم 
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران 
بگذاشتند ما را در دیده آب حسرت 
گریان چو در قیامت چشم گناهکاران 
ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد 
از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران 
چندین که برشمردم از ماجرای عشقت 
اندوه دل نگفتم الا یک از هزاران 
#سعدی به روزگاران مهری نشسته در دل 
بیرون نمی‌توان کرد الا به روزگاران 
چندت کنم حکایت شرح این قدر کفایت 
باقی نمی‌توان گفت الا به غمگساران 
مرحوم اسماعیل خان ( سرباز بروجردی) 
تضمین غزل سعدی 
در قتلگاه گفتا زینب به حمله داران 
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران 
ای شمر بی مروت مَنْعم زِ گریه منما 
کَز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران 
هر کس که دیده باشد شهدِ لَبانِ اَکبر 
داند که تلْخْ باشد قطعِ امیدواران 
با ساربان بگوئید از گریۀ سکینه 
تا بر شتر نبندد محمل به روزِ باران 
چون فاطمه جدا شد گفتا به نعش قاسم 
اندوهِ دلْ نَگفتم الا یک از هزاران 
صبح قیامت آمد این شام ماتم ما 
از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران 
گردون جور پیشه زین غم بُوَد همیشه 
گریان چو در قیامت چشمِ گناهکاران 
سرباز با دل خود برگو غم شَه دین 
با کس نمی توان گفت اِلّا به غمگُساران 

  • پنج شنبه
  • ۱۰
  • مرداد
  • ۱۳۹۸
  • ساعت
  • ۹:۵۰
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران