چگونه از علقمه ، به خیمهها رو کند ، حسین بیابالفضل
دوباره با کودکـان ، صحبـت عمّو کند ، حسین بیابالفضل
بهداغ بییاوری ، به اشک غم خو کند ، حسین بیابالفضل
تکیه دگر چگونه ، به آن دو بـازو کند ، حسین بیابالفضل
******
حسین که بر دو دستش ، نشسته خونِ عباس
چگـونـه تا حـرمـگـاه ، رَود بدون عباس
به دیدهاش هویداست ، سپـرده در بیابان
پیـکـر پـاک و نعـشِ ، آلالـهگون عباس
نشسته در عزایش گرفته غم برایش
زند دوباره بوسه به پنجهی جدایش
حسیـن که داده از کف ، امیـر باوفـایـی
نشانده بر دو دیده ، سرشک این جدایـی
رهِ حـرم رسیـدن ، دوبــاره گـم نمـوده
به آسـمـان رسـانـده ، نـوای بینوایـی
عزا عزای عباس جهان فدای عباس
شفاعت دوعالـم دست جدای عباس
چگونه از علقمه ، به خیمهها رو کند ، حسین بیابالفضل
******
چگونه با چه حالـی ، به خیمـهها کند رو ؟
بیـان کند به خیـمـه ، عـزای تلـخ عمـو
اگر کسی بپرسـد ، پـدر چهشد عمویـم ؟
چگونـه این خبـر را ، نهـان کند به ابـرو
نشسته در عزایش گرفته غم برایش
زند دوباره بوسه به پنجه جدایش
نگفته از دو چشمش ، سرود غصّه پیداست
به حالت جبینـش ، کـلام غـم هویداست
چهماتمـی چهدردی ، نشستـه در درونش
هر آنچه غصه باشد ، نصیب قلب شیداست
عزا عزای عباس جهان فدای عباس
شفاعت دوعالم دست جدای عباس
چگونه از علقمه ، به خیمهها رو کند ، حسین بیابالفضل
******
حسیـن که با دو دیده ، سرِ شکسته دیده
امیر لشکـرش را ، به خـون نشسته دیده
چگونه می سپـارد ، به خـاک تیـره او را ؟
او سرشـک خجلت ، به چشـم بسته دیده
نشسته در عزایش گرفته غم برایش
زند دوباره بوسه به پنجهی جدایش
حسـیـن اگـر زدایـی ، رخ پـریـدهات را
به آسِتیـن کنی پاک ، سرشک دیدهات را
اگـر تـو را ببیننـد ، عـزا شـود نمـایـان
نهان چگونـه سـازی ، قَدِ خمیـدهات را ؟
عزا عزای عباس جهان فدای عباس
شفاعت دوعالـم دست جدای عباس
چگونه از علقمه ، به خیمهها رو کند ، حسین بیابالفضل
******
حسیـن ، بیبـرادر ، روانه تا حـرم شد
غم علمفـرازش ، به شانـهاش علَـم شد
برون خیمـه زینـب ، به شـال ماتـم آمد
دوچشم خیس خواهر ، نمای خون و غم شد
نشسته در عزایش گرفته غم برایش
زند دوباره بوسه به پنجه جدایش
حسین که بوده عمـری ، گـل بهار زینـب
به ماتـم ابالـفـضـل ، دلـش کنار زینـب
نوای سـروری بین ، به شعر غـم که تنها
به گـود قتلگـاه شد ، غمـش نثار زینـب
عزا عزای عباس جهان فدای عباس
شفاعت دوعالم دست جدای عباس
چگونه از علقمه ، به خیمهها رو کند ، حسین بیابالفضل
- شنبه
- 12
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:37
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه