من عاشق روی تو ام الحمدالله
آوارهٔ کوی تو ام الحمدالله
آوای کلّ عالمین،حسین حسین حسین حسین
عزیز زهرا...
من جز تو یا مولا دگر دلبر ندارم
تا به اَبَد از مِهْرِ تو دل،بر ندارم
صفای بندگی من،تمام زندگی من
عزیز زهرا...
ای یوسف کنعان اسیرِ ماهِ رویت
ای أَنبیا جُز مصطفی خُدّام کویت
چشم و چراغ أَنبیا،نور دو چشم اولیا
عزیز زهرا...
بر روی دوش خود کِشم باری زِ عصیان
رو بر تو آوردم به اَحوالی پریشان
از درد و غم آکنده ام،شرمنده ام شرمنده ام
عزیز زهرا...
من زندگیِ بی تو را باور ندارم
در راه عشقت جز دو چشم تر ندارم
هستم به قلبی مبتلا،گریان به یاد کربلا
عزیز زهرا...
آقا شنیدم از جفای قوم کافر
در بین مقتل از شما گشته جدا سر
یک سو کرم یک سو ستم،شیون کنان اهل حرم
آه و واویلا...
چون ذولجناحت بی سوار آمد ز میدان
شد دختر در دانه ات چون عمّه گریان
ای مرکب خونین بدن،بگوچه شد بابای من
آه و واویلا...
- یکشنبه
- 13
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:3
- نوشته شده توسط
- علیرضا گودرزی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه