دوباره موسم آه و نوا شد
دل ما با غم یار آشنا شد
.
دلا! دانشسرای حضرت دوست
برای دوستانش غمسرا شد
.
امام پنجم ما گشت مسموم
به قرآن مبین و دین فدا شد
.
هشام پَست ظلمی آنچنان کرد
که باقر کُشته ی زهر جفا شد
.
گل باغ ولا پژمرد آخر
هَزاران همدم اهل ولا شد
.
الا ای بلبل شیدا نوا کن
که دیگر صحن گلشن بی صفا شد
.
بزن بر سینه و بر سر که اینک
عزای حضرت باقر به پا شد
.
به وقت کودکی در کربلا بود
از آن رو روز و شب کارش بُکا شد
.
ز دنیا رفت با قلبی پر از غم
به ماتم قلب عالم مبتلا شد
.
دلش دریای غم بود و پر از درد
دگر راحت شد و دردش دوا شد
.
عزیز حضرت سجّاد، باقر
مشرّف بر حضور مصطفا شد
.
چنان افغان نمودند آل هاشم
که گویا شهر یثرب کربلا شد
.
ز جان شد باقرالعلم النبیّین
عزادارش تمام انبیا شد
.
عزاداران خورشید غریبیم
ز هجرش روز ما شام عزا شد
.
«بشیر»ا کن دعا بر سوگواران
دلت بشکست و هنگام دعا شد
- دوشنبه
- 14
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:52
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
سیدبشیر حسینی میانجی
ارسال دیدگاه