امام باقر ای یار سبکبالان ساحلها (1)
چه غوغایی فکنده سوگ جانسوز تو در دلها
.
به دست بسته ازکرب و بلا تا که چهل منزل
حدیث امتحانت شد سرود عشق محفلها
.
تو همراه پدر بودی که سرها روی سرنیزه
نگهبان حرم بودند در اطراف محملها
.
میان کاروان چون دید چشم زینب احوالت
ز رنگ روی تو خون شد دل حلال مشکلها
.
به نای نی گمانم عرشیان هم ناله میکردند.
چو نی تا ناله میکردی میان راه منزلها
.
زصبرت درقیام خون کتاب دیگری واشد
چو می بستند بارخود زشهر کوفه راحلها
.
مسافت بین سرها وحرم یک نیزه بود اما
جدا کردند طفلان را به کعب نیزه حائلها
.
حدیث محنت شام بلا و کنج ویرانه
قسم براشک توبرده قرار وطاقت از دلها
.
زالطاف کریمانه نشدغره بخود #داور
که همچون من چه بسیارند درکوی تو سائلها
ــــــــــ
(1) (بااستقبال ازاولین غزل مشهور دیوان حافظ
الا با ایهاالساقی ادرکاسا وناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها)
.
- سه شنبه
- 15
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:13
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج داود بیدق داری
ارسال دیدگاه