سینه ات صندوقچه ی دردو غم وجورو جفاست
پیش چشمت لحظه لحظه داغ های کربلاست
کودکانه سر نکردی روزهای کودکی
دفتر آن روزهایت مملو از درد و بلاست
خاطرات روز عاشورای تو یک جمله است
وای یوسف ها چرا سرهایتان از تن جداست
روی نیزه دیده ای سرهای مثل ماه را
دیده ای خورشید آن سرها سر خون خداست
با رقیه در اسارت رنج دوران دیده ای
دیده ای زنجیرها بر گردن آل عباست
وای از شام و امان از بی وفایی های شام
در غم این ماتم تو غصه ها در قلب ماست
#وحید_زحمت_کش_شهری
- چهارشنبه
- 16
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 8:8
- نوشته شده توسط
- وحید زحمت کش شهری
- شاعر:
-
وحید زحمتکش شهری
ارسال دیدگاه