راحت شدم از این زمونه
حال دلم رو کی می دونه
مثل تموم عمر دوباره
میخواد دلم روضه بخونه
تموم روضه ها رو دیدم من
پا به پای عمه دویدم من
مثل رقیه قد خمیدم من
خدایا(کشته منو کربلا)۳
۲
دیدم اتیش خیمه ها رو
غارت سرخ کربلا رو
نبرده پیکر من از یاد
کعب نی ای بی حیا رو
چشیده ام طعم اسیری رو
تو کودکی مزه ی پیری رو
شکستن دندون شیری رو
خدایا...
۳
مگه میره از جلو چشمام
خاطره ی اسیری شام
با دست بسته رو سر ما
اتیش می افتاد از در و بام
تو کوچه ها ماهارو چرخوندند
ما رو به اسم خارجی خوندند
رد اون زخما رو تنم موندند
خدایا...
- چهارشنبه
- 16
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 9:31
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه