• دوشنبه 3 دی 03

 محمود اسدی

(مثنوی)پنجمین نور خدای قادرم

1000

پنجمین نور خدای قادرم
یادگار کربلا من باقرم

من ز طفلی غم روی غم دیده ام
زخم زنجیر پدر هم دیده ام

دیدم آری نوگلی پژمرده بود
نی ز بی آبی که سیلی خورده بود

دیدم آری دختری آواره بود
گوش او چون گوش عمه پاره بود

من به خیمه جسم اکبر دیده ام
یک عبا را پر زپیکر دیده ام

من خودم دیدم یکی سر می برد
یکنفر خلخال دختر می برد

کاش می مردم نمیدیدم ولی
پشت خیمه نیزه بود ویک علی

من خودم دیدم به صدآه وفغان
عمه را درمجلس نامحرمان

سرخ مویی بود باما درستیز
بین ما میگشت دنبال کنیز

شامیان پستند و نامرد و بدند
عمه را،ازهرطرف سهنگش زدند

غصه های کودکی مانده به یاد
زجر خیلی کودکان را زجر داد

دختری که بعد بابا زار شد
مثل زهرا،دست بر دیوار شد

دختری که تازیانه خورده بود
غیر ناخن،جمله اعضایش کبود
*******
شائق

  • چهارشنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 20:19
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران