بنداول
ببین غریب و بی کسم
تو کوچه های کوفه آقا
حرمتمو شکستن و
میگم نیا به کوفه حالا
حرف اینا دروغه و
به فکر قتل و غارتن
یه جو حیا ندارن و
اینجا همه بی غیرتن
جایی برای تو آقا (ندارن)۳
خنجر برای حنجرت (میارن)۳
سرت رو اینجا به حراج (میذارن)۳
کوفیا کور و کر شدن
از خدا بی خبر شدن
اسیر سیم و زر شدن
(کوفه میا_کوفه میا)
?بند دوم
تو رو قسم به مادرت
راهی رو که میایی برگرد
اینجا برای کشتنت
نقشه دارن یه عده نامرد
از بس که بی حیا شدن
تو فکر غصب معجرن
رسمشونه دخترارو
واسه کنیزی میبرن
نیا که خواهرت میره (اسارت)۳
نیا به دخترت میشه (جسارت)۳
گوشواره میره از گوشش (به غارت)۳
کوفیا کور و کر شدن
از خدا بی خبر شدن
اسیر سیم و زر شدن
(کوفه میا_کوفه میا)
- پنج شنبه
- 17
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 15:18
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه