• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر عید غدیر -(صبح سعادت دمید عید ولایت رسید )

736

صبح سعادت دمید عید ولایت رسید 
فیض ازل یارشد نوبت دولت رسید 
در خم گیسوی یار بود دلم بی قرار 
بعد بسی انتظار مژده ی راحت رسید 
.
درگه رحمت گشود ظلمت غم را زدود 
سنبل تر وا نمود لمعه ی طلعت رسید 
شعشعه ی نور شه داد به عالم ضیا 
آتش آذر فشرد رشحه ی خلعت رسید 
از کرمش بر گدا داد مِیِ جانفزا 
گفت بخور زین هلا کز خم جنت رسید 
در پس زانوی غم هین منشین با الم 
کز در آن ذوالکرم صیت بشارت رسید 
آمد وقت فرح دافع حزن و ترح 
عید غدیر است خیز بر همه عشرت رسید 
روی به گلزار کن پشت به اغیار کن 
دوره ی شدت گذشت نوبت راحت رسید 
خیز بزن الصلا بر در هر پارسا 
باده شدستی حلال حکم حقیقت رسید 
بهر شهِ انّما خواند رسول خدا 
آیه ی اکملت لک کز سوی عزت رسید 
وقت رجوع نبی از سفر کعبه شد 
منزل خم را زحق حکم اقامت رسید 
شه ز جهاز شتر کرد بنا منبری 
وز قدم شه بر آن عزّ و شرافت رسید 
دست علی ہر گرفت برد به بالای سر 
تا به همه مردمان دیدن طلعت رسید 
گفت ایا مردمان آمده بلّغ زحق 
چون تو رسولی بگو عهد وصایت رسید 
من به همه مؤمنان گشته ام اولی و حق 
هم به شه لافتی حکم ولایت رسید 
گشت علىِّ ولىّ بر همگی پیشوا 
از پسِ اکمال دین امر عنایت رسید 
دور على جلوه گر بر همه جن و بشر 
طاعت او مستقر بهر عبادت رسید 
مژده به اهل ولا حبّ شه قل کفا 
از کرم ذوالمنن بر همه منت رسید 
خاصه به آن سالکان در ره شه رهروان 
کز کرم شیر حق لطف و عنایت رسید 
هر که جمالش بدید مهر رخش را گزید 
باده ی خلعت کشید بر سر عزت رسید 

  • شنبه
  • 19
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:22
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران