ای نای سربریده فدای نوای تو
ازپرده ها گذشته طنین صدای تو
.
ای زنده تا همیشه پر از شور کرده است
تاریخ را بسامد صوت رسای تو
.
زیباترین صدای طبیعت صدای تست
ای بار عام داده بخاصان صلای تو
.
آری یقین صدای تو را ماند گار کرد
آن بوسه ای که ختم رسل زد به نای تو
.
غارت نموده قافله عقل وهوش را
از نوک نیزه زمزمه د لربای تو
.
همسوست خاک پاک تو با قبله حبیب
در امتداد کعبه بود کربلای تو
.
در تنگنای واژه نگنجد حدیث تو
هر کس به وسع خویش نویسدثنای تو
.
آزاده تا که آمدی از ابتلای غیر
شد عالمی اسیر تو و مبتلای تو
.
نقشی چنین به صفحه گردون که دیده است؟
عالم هنوزدر عجب از ماجرای تو
.
در قتلگاه زمزمه ها یت شنیدنی است
قربان لحظه های نجیب دعای تو
.
آنجاچه رفت بین توبادوست کاینچنین
آفاق را گرفته طنین نوای تو
.
دررستخیز حادثه های مهیب دهر
یک خشت هم نخورده تکان از بنای تو
.
بس فارسان که با فرس عقل تاختند
عاجز شد ند از ره بی انتهای تو
.
راهی است راه تو که به پایان نمیرسد
راهی که لطف دوست بود رهنمای تو
.
مانند تو که داده بها آ ب عشق را
جز ذات سرمدی که دهد خونبهای تو
.
تفسیر خون تست زلال سرشکها
میجوشد از شریعه جانها ولای تو
.
هر سال دیده ها ز تو لبریز می شوند
این مردمان همیشه بود آشنای تو
.
ای خاک آسمانی تو کعبه امید
جانها فدای مروه وسعی و صفای تو
.
ای وای اگردل ازتوبغیرتوروکند
بهتر زتو که را ؟ بگزیند بجای تو
.
روز جزا از آ تش دوزخ در ایمن است
هر دیده ای که گریه نماید برای تو
.
هر کس که در عزای تو ا شکی فرو فشاند
اجر بهشت یافت شد از (من بکا) ی تو
.
سر گر سرمن است و هوا گر هوای تو
هرگزبرون نمی رود از سر هوای تو
.
هر قوم زیر بیرق خود می رود بحشر
ما نیز می رویم به زیر لوای تو
.
عمری است درمشام دل بینوای من
پیچیده است رایحه نینوای تو
.
بهر عطای غیر دمی وانمی کنم
چشمی که بسته ام به امید عطا ی تو
.
یکدسته باز نام ترا سینه می زند
پرمی کشد دوباره دلم درهوای تو
- شنبه
- 19
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 14:26
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علی شهودی
ارسال دیدگاه