سوره ای که بدونِ بسم الله 
در کتابِ خداست، یک سِلک است 
سورۀ توبه را مرورکنید 
محتوایش برائت از شرک است 
. 
اصلِ اعلامِ این برائت ها 
ابتکار من است در مکه 
دهۀ روضه در منا خواندن... 
دهۀ سوگِ ماه ذیحجه 
. 
در وصایای خود نوشتم من 
در منا روضه ای بپا سازند 
این وصیت بهانه ای شد تا 
همه جا یادِ کربلا سازند 
. 
روضۀ من، به روضه خوانان گو 
روضۀ زهرِ کینه تنها نیست 
حقِّ ما را ادا کند آنکه 
فارغ از اصلِ روضۀ ما نیست 
. 
روضه های من از زبان من است 
دردهایی ز نونهالی خود 
بازگو میکنم برای شما 
خاطراتی ز خردسالی خود 
. 
یادم آید ز روزهای خوشم 
بارقیه که همزبان بودیم 
پدرم، جدّم، عمه ام، عمویم 
در مدینه کنارشان بودیم 
. 
از مدینه که راه افتادیم 
کودکی چار ساله بودم من 
از همان نیمه شب، کنار حرم 
شاهدِ سوزِناله بودم من 
. 
از وداعِ حسین فهمیدم 
روزگاری غریب در پیش است 
عمه را دیدم و شنیدم گفت: 
غربت از انتظارِ ما بیش است 
. 
سفرِ حج نصیب شد، اما 
گوئیا مکه جای ماندن نیست 
حرفِ بیعت چو با یزید آمد 
شد عیان، چاره غیرِ رفتن نیست 
. 
گفت سالارِقافله، یاران! 
حجِّ ما نیمه کاره می ماند 
می رود جانِ ما به نزد رسول 
جسمِ ما پاره پاره می ماند 
. 
کربلا حجِّ ما شود کامل 
مسلخِ ما، منای ما آنجاست 
آمد آنروز که خودم دیدم 
خواستگاهِ خدای ما آنجاست 
. 
جدِّ ما را حرامیانِ لعین 
سر بریدند پیش چشمِ همه 
پدرِ دست بستۀ من را 
میکشیدند پیش چشمِ همه 
. 
همه مردانِ ما شهید شدند 
همه زنهای ما اسیر شدند 
کربلا،صبح تا غروب از داغ 
کودکانِ یتیم، پیر شدند 
. 
آه بعد از غروب عاشورا 
هیجده سر به نیزه بالا رفت 
عمه با خیلِ بانوانِ حرم 
به اسارت میان اعدارفت 
. 
سیلی و تازیانه جای خودش 
دست و پای امام را بستند 
کوفیان با ربودنِ معجر 
حرمت اهلبیت بشکستند 
. 
تا چهل منزل این بلا بود و 
تا چهل منزل اشکها جاری 
گاه زندان وگوشۀ ویران 
گاه بازار و عصمت آزاری 
. 
بدتر از هر مصیبت و داغی 
مجلس شام بود و بزمِ شراب 
گفت بابای من خداوندا 
اهلبیت حسین را دریاب 
. 
بَد به چشمِ کنیز میدیدند 
شامیان دختران زهرا را 
درخرابه رقیه نیمه شبی 
کرد رسوا تمام اعدا را 
. 
طفلِ شیرین زبان، چه غوغا کرد 
خاک، آباد و کاخ، ویران شد 
در کنار سرِ پدر جان داد 
جاودان در تمامِ دوران شد 
. 
نهضتِ کربلا بجا ماند و 
تا قیامت مسیر، خواهد ماند 
رایتِ سرخِ عمّی العباس 
پاسدار غدیر خواهد ماند 
                    
                    
                
                - شنبه
- 19
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 14:53
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
- 
                            محمود ژولیده

 
                 
                 
                
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه