نمای گنبدی افتاده در دو چشم ترم
"تویی برابرِ من یا خیال در نظرم؟"
اگر که راه نمیدادی اَم، بعید نبود
که در غمِ تو بریزد تمامِ بال و پرم
چه خوب می شود اینجا بمانم و نروم!
شبیهِ اینهمه آهو که هست دور و برم
نگاهِ بدرقه ی گنبدت، مقابلم است
دعای آبیِ گلدسته هاست پشتِ سَرم
بهانه ای بده همچون شکنجِ زلفِ خودت
که لا اقل عقب اُفتد شکنجه ی سفرم!
قطار، منتظر...اما خودم کجا ماندم؟!
به بخش گمشدگانِ حَرَم بیا بِبَرَم!
- چهارشنبه
- 29
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 4:46
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه