سحر که ناله پر درد در گلوی من است
زجا بلند شوم وقت گفتگوی من است
مرور می کنم ایام عمر می بینم
هزار راه نرفته است رو بروی من است
همین یکی دو سه قطره ز اشک هم دارم
قسم به چشم تو ته مانده سبوی من است
تو ناز می کنی ومن پی تو سرگر دان
چه بی اثر همه اوقات جستجوی من است
چه گویم از غم هجران همین بس ای اقا
برای نافله با خون دل وضوی من است
به خاک چادر زهرا قسم که اشک حسین
تمام ثروت عمرا ست و ابروی من است
میان روضه خدا شاهد است من می فهمم
نگاه مرحمت مادرت به سوی من است
به این دو دیده گریان خویش می نازم
نمی ز چشمه کوثر میان جوی من است
به هر چه عشق قسم می خورم شب جمعه
زیارت حرم جدت ارزوی من است
غروب سرخ حریم حسین دیدنی است
صدای روضه ز لبهای تو شنیدنی است
- یکشنبه
- 20
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 13:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه