من دراین غربت سرا مانده ام تنها
بی کس وتنها شدم بین دشمنها
ای حبیبم یاحسین
من غریبم یاحسین
کوچه کوچه میروم، کس ندارم من
سربه دیوار غریبی گذارم من
ای حبیبم یاحسین
من غریبم یاحسین
اشک حسرت می چکد، گربروی من
عقده بسته ازغمت، درگلوی من
ای حبیبم یاحسین
من غریبم یاحسین
کوفیان بی حیا،جمله نامردند
دشمنانی درخفا،دعوتت کردند
ای حبیبم یاحسین
من غریبم یاحسین
دام بهرت چیده اند،مردم نامرد
خاک کوفه بوی خون، می دهد برگرد
ای حبیبم یاحسین
من غریبم یاحسین
دارعشق تو بود برروی دوشم
درمسیر عشق تو من کفن پوشم
ای حبیبم یاحسین
من غریبم یاحسین
- دوشنبه
- 21
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:35
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه