ای عزیز مصطفی،باقر آل عبا
یادگارِ کربلا،باقر آل عبا
قبر بی گُنبدت،جنّت عالَمین
مثل بابا تویی،روضه خوانِ حسین
آه و واویلتا...
حاجی زهرا بُوَد،روضه دارَت در مِنا
قلب زارش میشود،بی قرارَت در مِنا
نامِ زیبای تو،روی لب زَمزَمه
ای عزادارِ تو،مهدیِ فاطمه
آه و واویلتا...
ای شده از تو شرف،صاحبِ نام و نشان
بوده ای چون خار بر،چشم طاغوت زمان
ای تجلّای حق،از رُخَت منجلی
تیغ علم تو چون،ذوالفقار علی
آه و واویلتا...
کربلا شد علّت،گریهٔ هر روز تو
صادقَت ناله زند،در غم جانسوز تو
اِی به زهر ستم،جانت از تَن بُرون
شد دل مادرت،در عزای تو خون
آه و واویلتا...
بهر عشاق حسین،از لبِ عطشان بگو
از سرِ بر نیزه و،از تنِ عریان بگو
جدّ تو روی خاک،تشنه لب شد شهید
لعنت عالَمین،بر سَنان و یزید
آه و واویلتا...
- دوشنبه
- 21
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 12:45
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه