الله اکبر شد جدا ،
دست علمدارم
تنهاترین یارم
.
ماه بنیهاشم چراغِ،
چشم خونبارم
تنهاترین یارم
.
.
.
ای دست بیدست حسین در بین دشمنها
بودی تمام لشکر من با تن تنها
خون دل و اشک غمت شد وقف دامنها
بیتو چگونه یا اخا رو در حرم آرم
تنهاترین یارم
.
.
.
نقش زمین مُقطع الاعضا شدی عباس
با زخم تن در موج خون زیبا شدی عباس
مثل زیارت نامه زهرا شدی عباس
باید ز زخم پیکرت گلبوسه بردارم
تنهاترین یارم
.
.
.
قرآن آیه آیه ام روی زمین افتاد
در زیر دست و پا گل امالبنین افتاد
ماه من از ضرب عمود آهنین افتاد
چون در میان دشمنان جسم تو بگذارم
تنهاترین یارم
.
.
.
عباس من تنها تو یار و یاورم بودی
سردار لشکر ساقی آب آورم بودی
تنها برادر نه که جان در پیکرم بودی
بودی در این صحرای خونین یار و غمخوارم
تنهاترین یارم
.
.
.
ای بسته چشم از خون سر چشمی به من واکن
عرض سلامی از لب خونین به زهرا کن
قد خمیدۀ امامت را تماشا کن
رفتی ز دستم ای صفابخش دل زارم
تنهاترین یارم
- چهارشنبه
- 23
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 10:7
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه