• جمعه 2 آذر 03


عید قربان -(ای بت شکن بزرگ تاریخ )

791

ای بت شکن بزرگ تاریخ 
این بوته ی نفس برکن ازبیخ 
روکن بدرون کعبه ی  تن 
این  بار بتی بزرگ بشکن 
هنگام جهاداکبر تست 
این صحنه مصاف دیگرتست 
پیروزی از این نبرد پر درد 
سخت است ولی نه بر تو ای مرد 
هرچند که امتحان سختی است 
تردید مکن بلندبختی است 
می شوی زغیر هرچه اودست 
تا پیش تو آسمان شود پست 
سخت است گذشتن از عزیزان 
خاصه  زعزیز  برتر از جان 
گفتا به   حبیب    خود   نهانی 
خوانند  مرا به میهمانی 
دریاب  ضیافت خدا را 
آماده کن اسمعیل ما را 
هاجر چو شنیدزود برخاست 
فرزند عزیز را بیاراست 
پوشاند بر او لباس نیکو 
زد شانه  به موش وکردخوشبو 
تا  دل کند ازحریم ماهی 
مهر آمده  بر سر دو راهی 
چون کرد نظر  به  روی  فرزند 
بر گونه ی آن عزیز دلبند 
دید آن رخ ارغوانیش  را 
در قامت او جوانیش  را 
مهر پدری دوباره  جوشید 
بحری شد و موج زد خروشید 
تردید و  یقین  بهم رسیدند 
بس   تیغ  به  روی هم کشیدند 
تا کند دل از یقین  و تردید 
تسلیم رضای دوست گردید 
بست آخر دست و پای اورا 
بسپرد به تیغ نای اورا 
رفتار خلیل هرچه شد تند 
شد تیغ برنده همچنان  کند 
تا اینکه ندایی آمد از دوست 
از آنکه وجود عالم از اوست 
ابلیس  ز تو ملول گردید 
قربانی  تو  قبول  گردید 
این غایت جانفشانی تست 
خود، بت، شکنی نشانی تست 
این  فدیه  که هدیه ای است یکتا 
تقدیم تو ای رسول بادا 

  • چهارشنبه
  • 23
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:15
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران