تمومِ مشكاي خيمه
روي دوشِ علمداره
رو لبهاي همه خيمه
عمو خدانگهداره....
آب ، آب ، عمو تو رو خدا ، آب ، آب
داداشم داره ميميره ، رُبابه سه روزه بي شيره
لباي ، داداشم ، شبيهِ ، كويره
يا عباس جيب الماي لسكينه
پاشو داداش اباالفضلم
كي پاشيده تو رو از هم
رقيه چشم به راهه تا
رو دوشت بشينه بازم
آه ، آه ، شكسته كمرم ، آه ، آه
پاشو كه اين دل كبابه ، توي خيمه اضطرابه
دمِ خيمه ها دل پريشون رُبابه
يا عباس جيب الماي لسكينه
روي دوشِ حسين مشكِ
دريده شده ي سقاس
سكينه ميگه با گريه
كه اَيْنَ عَمِّيَ العباس
با با ، عموجونم كجاس ، با با
نگو كه ميريم اسارت ، نگو خيمه ميشه غارت
بدونِ ، عموجون ، ميميره ، رقيه ات
يا عباس جيب الماي لسكينه
- چهارشنبه
- 23
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 13:39
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
عباس میرخلف زاده
ارسال دیدگاه