• چهارشنبه 5 دی 03


متن شعر غدیریه -(آن روز بود شاهد آن ماجرا غدیر )

548

آن روز بود شاهد آن ماجرا غدیر 
پیغام حق شنید بسمع رضا غدیر 
این صوت کیست گوید یا ایهاالرسول ... 
با گوشت آشناست چقدر این صدا غدیر 
گفتا سعادتی است بگویند بعد از این : 
`مولا و جبرئیل و رسول خدا ، غدیر” 
با گوش هوش آیه ی اکمال را شنید 
لرزید از تموج خوف و رجا غدیر 
سر تا به پای چشم شد آنروز بنگرد 
یک چشم سیر بر رخ شمس هدی غدیر 
شد شور بخت آنکه ازاین حکم سربتافت 
شیرین شد از قبولی حکم ولا غدیر 
بیعت نمود و از طرف ها آبها سرود 
آبی ترین قصیده ی تبریک را غدیر 
می کرد با تمام وجودش ز فرط شوق 
آن روز در زلال محبت شنا غدیر 
چون وصل شد به بحر ولایت ادامه یافت 
دریا شد از مجاورت کیمیا غدیر 
سیاله ولای علی در رگش دوید 
سرمست شد ز باده ی خم ولا غدیر 
می خواست پر در آورد و این پیام را 
با خود برد به دورترین نقطه ها غدیر 
شاهد به پیشوایی مولای خویش بود 
در امتداد بعثت غار حرا غدیر 
بحث غدیر نقطه عطفی است درجهان 
شک نیست شد مقدمه ی کربلا غدیر 
تا شداسیر آینه ی حق نمای دوست 
حاشابه جام جم بکند اعتنا غدیر 
نازم به آن طبیعت پاکیزه وزلال 
پیغام حق شنید بسمع رضا غدیر 

  • پنج شنبه
  • 24
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 13:31
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران