لالالالالالا اروم بخواب حالا
خون گلوت پاشید رو صورت بابا
لالالالالالا لب تو تشنه موند
بابا تو رو بی سر به خیمه برگردوند
تیر سه شعبه گلوتو رو با بازوی بابا دوخته
خودم میدیدم که از خحالت چقده بابات سوخته
۲
تو رفتی بعد از تو گهوارتو بردن
به چوبه ی محمل دست منو بستن
حرمله جایزت رو نبرده بود از یاد
با نیزه به جون قبر علیم افتاد
چهل تا منزل تو رو میزاشتند مقابل من ای وای
حرمله کارش فقط شده بود زجر دل من ای وای
- پنج شنبه
- 24
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 14:52
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حسن کردی
ارسال دیدگاه