• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر امام حسین(ع) -(چقدر تیر بر تن تو نشست)

501

چقدر تیر بر تن تو نشست
چقدر صورتت ترک خورده
چشمهایت دگر نمی بینند
وای از آن پلکهای پژمرده

تکیه ات را بده به شمشیرت
قدرتی ده به جسم خسته خویش
سر عمامه را ببند ، آقا
دور پیشانی شکسته خویش

نیزه ها روبروت صف بستند
سعی خود را نما زمین نخوری
روی پایت باییست چون زود است
از رباب و رقیه دل ببری

سمت گودال میروی باشد
ولی ای عشق قدری آهسته
از همان بوسه بر گلو خواندم
خنجری بر تو راه را بسته

چقدر تیر در پرت جا شد
بالهایت اگر چه کنده شده
ماندن یک سه شعبه در قلبت 
کار زجر آور و کشنده شده

وقتی از ڌوالجناح افتادی
زینب از روی تل تو را می دید
ناگهان چشم او سیاهی رفت
تا سرت روی نیزه ای تابید

بدنت بر زمین و اطرافت 
مملو از گرگهای بی پروا
نیزه ها هم زدند و هم بردند
تا نماند برای تو اعضا

  • شنبه
  • 26
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 10:46
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران