شبها کویرِ مَحضم و بارانم آرزوست
از گوشه چشمِ یار، فراوانم آرزوست
.
گریه به رَهن، صورتِ من را گرفته است
آمد بهار و چِهره ی خندانم آرزوست
.
دل را به پاره سنگِ ملامت شکسته اند
مرهم زِ آهِ گرمِ طبیبانم آرزوست
.
این اشک های نیمه شَبی کارساز شد
از زندگی، طَریقِ شهیدانم آرزوست
.
هر جا که تاک کاشت علی، مِیکده دَمید
لطفی زِ دستِ شاه، دوچَندانم آرزوست
.
بوسیدنِ ضَریحِ لَبش حُکمِ شَرعِ ماست
فصلِ شَراب چون که رِسد، آنم آرزوست
.
بوییدنِ تُرابِ نجف مستی آور است
در صَحنِ دوست خاتمه ی جانم آرزوست
- شنبه
- 26
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 11:37
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
رضا رسول زاده
ارسال دیدگاه