علی ای میر پهلوان عرب!
زیر تیغت سر یلان عرب
.
ای در خیبر از تو کنده شده!
وز تو لات و هبل فکنده شده!
.
خصم شد هر که کردگار تو را
بوسه زد تیغ ذوالفقار تو را
.
ای مناجاتی شبانه! علی!
ای نماز تو عاشقانه! علی!
.
آن چنانی که تیر وقت دعا
کشد از پا برون طبیب، تو را
.
نیز در وقت سجده بر سر تو
می زند تیغ خصم کافر تو
.
شانه های تو، آه! قامت تو
آن ستون های استقامت تو
.
بار اندوه عالمی می برد
دل تو غصه ی جهان می خورد
.
شب که می شد تو بودی و غمِ تو
عالم رنج و راز، عالمِ تو
.
تا که پنهان ز خلق زیر گلیم
ببری شام کودکان یتیم
.
علی! ای پرّ و بال هم قفسان!
خود پر از درد و دردمند کسان!
.
ای درِ شهر علم مصطفوی!
عَلَم سبز حلم مرتضوی!
.
ای علی! ای تو را هنوز فغان،
در دل چاههای کوفه نهان
.
حق که دیوار کعبه مُنشق کرد
هم تو را طفل دامن حق کرد
.
کعبه در ظاهر ابتدای تو بود
کوفه در ظاهر انتهای تو بود
.
تو ولی، بی زمان و هنگامی
هم بی آغاز و هم بی انجامی
.
بودی و آسمان نبود هنوز
هم زمین، هم زمان نبود هنوز
.
گر به شوقت نیافرید خدا
از چه کرد این جهان پدید خدا
- یکشنبه
- 27
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 11:55
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مرحوم حسین منزوی
ارسال دیدگاه