كـمـى بـذر گـل گـنـدم بـكاريـم
بـراى كـفـتـران سـبـز مـشـهد
بـنـوشـيـم آب صـاف مـهربـانى
شـبـيـه هـشـتـمين شعر (محمـد)
اگـر چـه گـنبـدش دور است از ما
ولـى راه نـگـاهـش باز بـاز است
دواى زخـم بـال كـفـتــرانــش
دو ركعت عشق و يك قطره نماز است
خـداى آرزوهـايـم كـمـــك كـن
حـرم را تـوى خـواب خـوش ببينم
ضـريـح آشـنـايـش را بـبـوسـم
گـل صـحـن نـگـاهـش را بـچينم
كـمـك كـن كـفـتـرى بر شانه هايم
بـسـازد لانـه اى از مـهـربـانـى
كـمـك كـن تـا دعـايـم سـبز باشد
بـسـازم يـك ضـريـح آسـمـانـى
كـمـك كـن مـثـل مشهد، شهر رؤيا
دلـم پـر ازدحـام از نـور بـاشــد
پـر از پـرواز كـفـتـرهـاى كوچك
سـرم سـبـز و دلـم پـر شور باشد
كـمـك كـن ضـامـن آهـوى قـلبم
بـه رنـگ يـك دعـا در مـن بجوشد
خــداى آرزوهــايــم كـمـك كن
كـه يـك كـفـتـر دعـايـم را بنوشد
شاعر:نسرين راسخى
- چهارشنبه
- 29
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 6:44
- نوشته شده توسط
- جواد
پژمان