• جمعه 10 فروردین 03

 آرمان صائمی

زمينه شب هشتم حضرت على اكبر عليه السلام محرم 98 -(دريا به صحرا اومده)

1250
1

دريا به صحرا اومده
بوى مولا اومده
لشكر ميگه الفرار
اكبر ليلا اومده
-
حيدر زده به قلب لشكر
اكبر شير نر دلاور
ميگه عمو به زير لب هاش
اى جانم على اكبر(٢)
-
هيبت حيدر تو چشاش على اكبر
خون على توى رگاش على اكبر
على على روى لباش على اكبر
تمومه عالم به فداش على اكبر
-
?بند دوم?
انگار روزه محشره
صحرا لبريز از سره
دشمن شده مضطرب
كارِ علىِ اكبره
-
اكبر آئينه ى پيمبر
مى تازه به يه عده كافر
ارباب ميخونه زير لب هاش
اى جانم على اكبر(٢)
-
ماه دل آراى حسين على اكبر
دلبر رعناى حسين على اكبر
دست تواناى حسين على اكبر
مى ريزه خون پاى حسين على اكبر
-
?بندسوم?
خشكه لبهاى على
بى جون دستاى على
اكبر افتاد رو زمين
دل خون باباى على
-
از تيغ و نيزه هاى لشكر
اكبر شده يك گل پرپر
اومد بالا سرش حسين گفت
اى جانم على اكبر(٢)
-
روى زمين كشوندنش على اكبر
غرق به خون شد دهنش على اكبر
چيزى نمونده از تنش على اكبر
با هرچى ميشد زدنش على اكبر
-
شعروسبك-آرمان صائمى
محرم۹۸

  • چهارشنبه
  • 30
  • مرداد
  • 1398
  • ساعت
  • 11:0
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 668.51 KB
تعداد بازپخش 178
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 30 مرداد 1398 02:06

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران