اعیاد همه مبارک و برتر بود غدیر
عیدی به وسع واژه ی حیدر بود غدیر
.
تندیسی از قداست آن امر لایزال
تکمیل آنچه گفته پیمبر ، بود غدیر
.
تاج ولایتی که سر مرتضی نشست
پاداش یوم خندق و خیبر بود غدیر
.
تثبیت حب آن پدر و یازده پسر
بر انس و جان دلیل مظفر بود غدیر
.
بر بنده گان عاشق میثم مرام ،حق
دری ز کنز حضرت داور بود غدیر
.
قرآن به مائده اگرش از غدیر گفت
انعام و دهر و فاطر و کوثر بود غدیر
.
در وادی غدیرخم آن ریگزار داغ
بر لاله های سر زده مصدر بود غدیر
.
دانشگهی فراتر از حد زمان ،مکان
بر اصغر رضیع و ابوذر بود غدیر
.
تبریک گفته آنکه ازل بهر مرتضی
شاهد به ظلم آن خدم شر بود غدیر
.
آتش ز درب خانه رسیده به خیمه ها
چون خار چشم قوم ستمگر بود غدیر
.
آن وارث غدیر فتاده به مقتلش
لب تشنه ذکر آن شه محشر بود غدیر
.
کی آید آن ندای اناالحق بگوش دهر
سر ظهور آن گل احمر بود غدیر
.
(نادر) سحرگهان در میخانه را بزن
میخانه ای که ساقی وساغر بود غدیر
- چهارشنبه
- 30
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 11:13
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
حاج نادر بابایی
ارسال دیدگاه