نپرس از حال زارم، یه عالم گریه دارم
کجای این بیابون، پس از تو سر بذارم
ببین حالم خرابه، نگاهم خیس آبه
زیر چشمام کبود و ، جلو چشمام سرابه
چرا هی، رولبهات داری نجوا
چرا پس، عصا می کوبی اینجا
بگو که ،چرا داری می خونی
اعوذ، بک من کرب و بلا
واویلتا، نگو اینجا مقصد ماست
واویلتا، نگو اینجا کرب وبلاست
(واویلتا از کربلا)
◾️◽️◾️◽️◾️
به جز اشک تو چشام نیست، چرا اوضاع به کام نیست
بگو ماه محرم، مگه ماه حرام نیست
نگاه کن شیرخواره ت، چه بی تاب و توونه
نگاه به اکبرت کن، هنوز خیلی جوونه
نگاه کن، چش پر ابر من رو
جدایی، میگیره صبر من رو
بگو اون، که کرده قصد جونت
کنارت، بسازه قبر من رو
واویلتا ببین که قلبم حزینه
واویلتا غمتو زینب نبینه
(واویلتا از کربلا)
◾️◽️◾️◽️◾️
همینجا وعده گاهه، غم و غصه تو راهه
وداع آخر ما، میون قتلگاهه
لب آب فراتیم،نگو تشنه میمیری
نگو اینجا برادر، زیر دشنه میمیری
تو هم که، مثه من مبتلایی
میارن، سر ما هر بلایی
شنیدم ، سرت رو مثل یحیی
میذارن، توی تشت طلایی
واویلتا، نبینم حنجرت پاره ست
واویلتا، که زینب بی تو بیچاره ست
(واویلتا از کربلا)
- پنج شنبه
- 31
- مرداد
- 1398
- ساعت
- 11:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مظاهر کثیری نژاد
ارسال دیدگاه