• دوشنبه 3 دی 03

 محمود اسدی

(غزل)چشم خونبار/گربمانیم در این دشت دلم زار شود

844

گربمانیم در این دشت دلم زار شود
چشمم از غصه و غم های تو خونبار شود

به دلم از همه سو غم روی غم آمده است
ترسم آن است حرم بی کس و بی یار شود

به همان خانه که می سوخت بیا برگردیم
پدرم گفته چها عاقبت کار شود

بیم دارم که در این دشت به پیش چشمم
پیکرت زیر سم اسب گرفتار شود

نکند نیزه به پهلوی تو جا باز کند
نکند مادرمان باز عزادار شود

بی تو بر ناقه ی عریان بنشینم سخت است
نکند خواهر تو راهی بازار شود
******
شائق
اللهم عجل لولیک الفرج

  • جمعه
  • 1
  • شهریور
  • 1398
  • ساعت
  • 19:20
  • نوشته شده توسط
  • هاشمی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران